علی صیادانی؛ عبدالاحد غیبی؛ سپیده باقری اوزان
چکیده
زبانشناسی متن، شاخهای نوپا در حوزۀ زبانشناسی است که در بررسی زبان از سطح جمله فراتر میرود و بر مطالعۀ متن بهعنوان بزرگترین واحد زبانی تأکید میورزد. از میان رویکردهای مختلف زبانشناسی متن، الگوی حل مسألۀ هوئی، یکی از پرکاربردترین رویکردها محسوب میشود. این الگو که از چهار عنصر موقعیت، مسأله، پاسخ و ارزیابی ...
بیشتر
زبانشناسی متن، شاخهای نوپا در حوزۀ زبانشناسی است که در بررسی زبان از سطح جمله فراتر میرود و بر مطالعۀ متن بهعنوان بزرگترین واحد زبانی تأکید میورزد. از میان رویکردهای مختلف زبانشناسی متن، الگوی حل مسألۀ هوئی، یکی از پرکاربردترین رویکردها محسوب میشود. این الگو که از چهار عنصر موقعیت، مسأله، پاسخ و ارزیابی تشکیل شده است، به بررسی چگونگی تولید و درک متن میپردازد. این پژوهش، با روش توصیفی ـ تحلیلی، سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» اثر احسان عبدالقدوس را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. شیوۀ روایتی این رمان به گونهای است که میتوان آن را با رویکرد حل مسأله بررسی نمود. سازمان این متن روایی حول محور سه مسألۀ اصلی، یعنی سرخوردگی عبدالوهاب، انزوای روزالین و ازدواج نظیره میچرخد. این سه مسأله ارکان اصلی رمان هستند. در این متن، پاسخهای متعددی برای حل مسألۀ اول ارائه میشود که ناموفق بوده و ارزیابی از آنها منفی است. بههمیندلیل، مسألۀ نخست با وجود ورود به چرخۀ مجدد، بهصورت حلنشده باقی میماند. مسائل دوم و سوم بدون طی کردن چرخۀ طولانی با ارزیابی مثبت پاسخهای ارائهشده با موفقیت به اتمام میرسند. نتایج بهدستآمده نشان میدهند که سازمان متن روایی «لن أعیش فی جلباب أبی» تا حد زیادی با چهار عنصر الگوی حل مسأله منطبق است و ساختار آن از این الگو تبعیت میکند.